نیاز به راه رفتن،گام های بلند برداشتن،دویدن.

من پاهایی هستم که هیچ گاه ندویده‌اند.

نیاز به چشم باز کردن،دیدن،زل زدن.

من چشم هایی هستم که هیچ گاه باز نشده اند.

نیاز به لمس کردن،نوازش کردن،مشت زدن.

من دست هایی هستم که هیچگاه حرکتی نکرده ‌اند.

نیاز به فکر کردن،حساب کتاب کردن،بحث کردن

من مغزی هستم که هیچ گاه به کار نیفتاده‌ام.

نیاز به خندیدن،عصبانی شدن،گریه کردن.

من احساساتی هستم که هیچ گاه خودشان را بروز نداده‌ اند.

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها