پر از اغراقم.
اگر بخواهم چیزی یا کسی را توصیف کنم،اغراق میکنم.
در نشان دادن احساساتم،اغراق میکنم.
در تعریف کردن وقایع گذشته،اغراق میکنم.
وقتی میخواهم علاقه ام را به کتاب یا فیلم یا شخصیت خاصی نشان دهم،اغراق میکنم.
همین حالا که میخواستم درباره اغراق کردن هایم بنویسم،قصد داشتم که مثلا خودم را در یک اتاق بازجویی تاریک تصور کنم که بازجویی میآید و شروع میکند به اعتراف گرفتن،شکنجه کردن و فحش دادن!خاطرات مختلفم را مرور میکند و مجبورم میکند که اعتراف کنم!اعتراف به اینکه دائما در حال اغراقم!
برای موضوعی به این سادگی،که خودم،بدون بازجویی و شکنجه هم آن را اعتراف میکنم،چنین طرح مزخرفی را در ذهنم پرورش میدادم!
و قطعا،اغراق کردن روشیست برای گدایی توجه دیگران!برای شهرت طلبی!
گدای توجه دیگران هم حاضر است به هر عملی دست بزند،هر حرفی بزند،خودش را تحقیر کند،بقیه را تحقیر کند،به خودش انواع و اقسام شرارت ها را نسبت دهد،خاطرات جعلی عجیب و غریب درست کند و با تعجب و باز ماندن دهان دیگران، شود،بی موقع حرف بزند و هر از چند گاهی هم شروع کند به نمک ریزی های فراوان!
پر از اغراقم.حتی در همین متن هم اغراق کرده ام!
نمیتوانم اغراق نکنم!
درباره این سایت